تو نیستی که ببینی.....

تو نیستی که ببینی

چگونه عطر تو در عمق لحظه ها جاریست!

چگونه جای تو در برق شیشه ها پیداست!

چگونه جای تو در جان زندگی سبز است!

هنوز پنجره باز است

تو از بلندی ایوان به باغ می نگری

درخت ها و چمن ها و شعمدانی ها

به آن ترنم شیرین،به آن تبسم مهر

به آن نگاه پر از آفتاب،می نگرند

تمام گنجشکان

که در نبودن تو

مرا به باد ملامت گرفته اند:

تو را به نام صدا می کنند!

هنوز نقش تو را از فراز گنبد کاج

کنار باغچه،زیر درخت ها،لب حوض

درون آیینه پاک آب می نگرند

تو نیستی که ببینی  چگونه پیجیده است

طنین شعر نگاه تو در ترانه من

تو نیستی که ببینی چگونه می گردد

نسیم روح تو در باغ بی جوانه من

چه نیمه شب ها،کز پاره های ابر سپید

به روی لوح سپهر

تو را،چنان که دلم خواسته ست،ساخته ام!

چه نیمه شب ها- وقتی که ابر بازیگر

هزار چهره به هر لحظه میکند تصویر

به چشم هم زدنی

میان آن همه صورت،تو را شناخته ام

به خواب می ماند،تنها بخواب می ماند

چراغ،آیینه،دیوار،بی تو غمگینند

تو نیستی که ببینی

چگونه با دیوار

به مهربانی یک دوست،از تو میگویم

تو نیستی که ببینی،چگونه از دیوار

جواب میشنوم

تو نیستی که ببینی چگونه دور ار تو

به روی هر چه درین خانه است

غبار سربی اندوه،بال گسترده ست

تو نیستی که ببینی دل رمیده من

به جز یاد تو،یاد همه چیز را رها کرده ست

غروب های غریب

در این رواق نیاز

پرنده ساکت و غمگین،ستاره بیمارست

دو چشم خسته من

در این امید عبث

دو شمع سوخته جان همیشه بیارست

تو نیستی که ببینی!

((فریدون مشیری))



نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:







تاريخ : چهار شنبه 18 شهريور 1394برچسب:, | 8:46 | نویسنده : صخره |
  • دانلود کتاب
  • گوف
  • فونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا ساز
    فونت زيبا ساز